ایلیاایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات پسر نازم ایلیا

تولد بابای عزیزم

دختـــــر که باشی میدونی اولیــــن عشق زندگیـــت پدرته دختــــر که باشی میدونی محکـــــم ترین پناهگـــاه دنیا آغوش گــــــرم پدرته دختر که باشـــــی میدونی مــــردانه ترین دستی که میتونـــــی تو دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربــــون پـــــدرته هر کجـــــای دنیا هم باشی چـــه باشه چه نباشـــه قویتــــرین فرشــته نگهبان پــــــدرته ... دوستت داریم بابای مهربونمممممممم در حال دست زدن ...
18 فروردين 1393

18 ماهگی عشقولکم

پسرم نفس من عشق من ... سلام با یک هفته تأخیر امروز صبح  با بابا جون رفتیم واکسنتو زدی خوشکلم آخه هفته ی پیش سرما خوردی منم نبردمت واکسن بزنی تا خوب بشی بعد خیلی میترسیدم آخه شنیده بودم واکسن سختیه 18 ماهگی نگرانت بودم ، واکسنتو که زدی یخورده گریه کردی نازپسرم ولی خدارو هزار مرتبه شکر تا الان که زنگ میزنم مامان جون میگه همه چی عادیه گل پسرمم مثل همیشه در حال دویدن و بازی کردن خیلی ممنونم مامان که قوی بودی ایلیا خان من بشدت وابسته ی مامان شدی عشقم مامانیم یخورده اذیت میشه ولی خوب چاره ای جز صبر نیست چون هر کاری میکنم بازم همون آش و همون کاسه حرکاتت حرفات همه چیز واسمون شیرین و دوست داشتنیه نازم 1000000000000 بار بلکه بیشتر عاشقت...
17 فروردين 1393

19 ماهگی قند عسل مامان و آغاز سال 1393

ماه قشنگم ایلیا بهار امسال من باز هم با وجود تو رنگ و بوی خاصی داره چقدر شیرین و مهربونی پسرم  19 ماهگیت مبارک خوب من شیرین زبونم این روزا یاد گرفتی وقتی میگم خوشکل مامان کیه میگی " من " هر چی بهت میگم میگی من، الهی قربون حرف زدنت برم پسر حرف گوش کن من ، هر وقت چیزی بخوام اگه بگم برام میاری هر کاری بگم انجام میدی کلا دوست داری کمک کنی امسال سال 1393 ساله اسبه و طبق معمول سالهای گذشته رفتیم خونه ی باباجون خیلی لحظه ی دلنشینیه لحظه ی تحویل سال انشالا امسال برای هممون سالی پر از شادی و سلامتی و سالی پربرکت باشه  این مطلب ادامه دارد بهمراه عکسای گل پسر ...... ...
11 فروردين 1393
1